نیم نگاهی بر مجعولات تاریخ ایران

نگاهی گذرا بر جعل های همیشگی

نیم نگاهی بر مجعولات تاریخ ایران

نگاهی گذرا بر جعل های همیشگی

پائولو کوئیلو و فرهنگ هیپی گری


فرهنگ هیپ یا هیپی گری فرهنگی است که از سال 1960 در ایالات متحده رواج پیدا کرد و به مرور به کشور های خاور میانه از جمله ایران منتقل شد.

از جمله افکار آن ها این بود که موهای خود را بلند نگه می داشتند و با تسلط بر موزیک های راک از شلوار های پاره و زخمی استفاده می کردند.

پائولو با یک گروه تئاتر آشنا شد  و همزمان به روزنامه نگاری روی آورد . از نظر مردم برزیل در آن دوران ،تئاتر سر چشمه ی فساد اخلاقی بود . پدر و مادرش بعد از این کار او را برای بار سوم در بیمارستان بستری کردند و این به قسمت بیمار های صعب العلاج بردند.

در همین حوالی ،او چندین بار متوالی به زندان افتاد ،یک بار به خاطر انتشار داستان های مصور سکسی و جنسی با نام (کرینگ ها) ،بعد از آزاد شدن او نیز ،دو روز بعد بار دیگر به زندان افتاد و به بازداشتگاه منتقل شد .  در واقع او از مغز متفکران هیپی گری در غرب بود . او بعد از ازدواج دوباره به هلند برای ماه عسل سفر کرد  و با مردی که تاثیر زیادی بر او گذاشت آشنا شد،به فرمایش او ،پائولو به جاده ی عجیب سانتیاگوی رفت و بعدا عقاید جدید خود را تحت عنوان خاطرات یک مغ به چاپ رساند.

افکار

پائولو مانند سران دیگر عرفان های کاذب برنامه ای مصمم برای رسیدن به کمال انتشار نداد. او اراجیف خود را تحت عنوان رمان به جامعه تحمیل می کرد.

(هیپی گری در عکس زیر)

ادامه دارد .... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۳۲
محمد حسین قدمی

چند صباحی است که رضا پهلوی با پیروی از جد لات و بی سواد خود در خواب و خیال رویاهایِ زیبایی می بینید !او در ماوراء آرزوهایش توانسته شورایی موسوم به شورای ملی ایران تاسیس کرده  و در خیال خام و نا بخرد خویش حتما توانسته جامعه ی کبوتر بازان جهانی را به سمت خود جلب کند.

او با نوشتن مقالات و بیانیه هایی همچون ((سی و ششمین سوگنامه ی جمهوری اسلامی)) خواسته است طعنه هایی از روی حرص،طمع و خود خواهی به جمهوری اسلامی برساند و بعد از بی توجهی سازمان های بین الملل به این بیانیه های بی ارزش از یک شهروند ساده  ،تصمیم به ساخت برخی ویدیو ها با محتوایی نا هنجار نموده است.

او که نسلا از خانواده ای بی حجاب است و به کل یادگار مادر شیعیان را به باد فراموشی سپرده ،اکنون از آن سوی مرز ها سنگ صبورِ یهود و اهل سنت و شیعه در ایران شده و شگفتا که پارتی های شبانه اجازه ی طرفداری ملت واحده را از یک بی سر و پا نمی دهد.


(عکس پدر رضا شاه ،جاعلان این عکس را به قاتل ناصرالدین شاه نسبت دادند)

اکنون بنیان اندیش به رغم تلاش های بیهوده ی یهود و صهیونیست و پهلوی که هر سه از یک چشمه به درک منتهی می شوند،به نمایندگی از تمامی ملت قهرمان ایران اعلام می کند که :

حضرتعالی چنانچه پشت گوش خود را دیدید!ایران را هم خواهید دید.....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۷
محمد حسین قدمی

آیت الله خامنه ای:

امروز در همه دنیا این جور است که وضع نظامِ مادی و فشار مادی و مادیت،جوان ها را بی حوصله می کند;جوان ها را افسرده  می کند.در یک چنین وضعی ،دستگیر جوان ها،توجه به معنویت و اخلاق است .علت این که میبینید عرفان های کاذب رشدپیدا می کند و یک عده طرفدارشان می شوند،همین نیاز است.

-------------------------------------------------------

بدون شک،از بزرگترین نیاز های فطری و معنوی بشر ،توجه به معنویت و آرامش است. علی رغم پایبندی اکثریت به مذاهب ، متاسفانه بر پایه ی همین خواسته ی بدون چون و چرا بشری حس کنجکاوی و خرد آدمی که از افکار و عقاید متاثر بر زندگی او سر چشمه می گیرد ،شخص را بر آن می دارد که دین و سلسله  تقاعد های پیشین را کنار گذاشته و به یک شیوه ی جدید ادامه ی حیات دهد.

لذا در ادامه ی این سوء فهم گرایش هایی به عرفان های کاذب که هرکدام مدعیان خود را پرورش می دهند صورت گرفته است.

یکی از نویسندگان شیاد و زاده ی صهیونیست که با ماسک های متفاوت درقالب نویسندگی زیر آن چهره ی نرم خو با تکیه بر سکولاریسم و لیبراییسم غرب  افکار و اذهان اجتماع را به سمت هدفی می برد که در آن خبری از معنویت نیست ((پائولو کوئیلو )) است،عوام هم بی خبر از آنچه مقصود وی است،قلاده می بندند و در پایِ منبر های او رام می شوند.

پائولودر سال 1947 در خانواده ای متوسط در کشور برزیل به دنیا آمد.او در هفت سالگی در مدرسه یسوئان کاتولیک شروع به تحصیل نمود و این بزرگترین اشتباه برای شروع طرز فکر او بود ،این مدرسه با عقاید مذهبیِ خشک توانست مذهب ودین را جورِ دیگر به او بفهماند.

 

به گفته خودش در سن بیست سالگی انواع مواد و گیاهان مخدر را تجربه کرده است!آدمی حیران می ماند که این استاد ِعظیمِ تریاکی! عقایدش را از کدام مسلک آورده است

ادامه دارد....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۲
محمد حسین قدمی

اگر بخواهند عالم هستی را به سه قسمت نمایند: قسمتی که تمدن انسانی را خلق کرده و گروهی که آن را نگاهداری نموده و دسته ای که آن را از بین برده اند بدون هیچ تردید نژاد اریاها جزء گروه اول قرار خواهند گرفت 

منسوب به آدولف هیتلر

یهودیت خبیث که دیگر نمی تواند همان مکان ها و کمپین های خنده را مانند قدیم بدونِ جامعه ی بنیان اندیشی بنا کند ،نفس های آخر خود را می کشد و معلوم است که وعده ی حق تعالی در رابطه با نابودیِ گروه صهیونیست در حال تحقق است.

اکنون که دیگر نتوانستند با دست به دامن شدن مجلات و کتب اراجیف دیگری به چاپ برسانند سعی بر ساخت جملاتی منسوب به آدمانی بزرگ کرده اند همان طور که پیش جملاتی برای شاهنشاه بزرگشان ساختند!

آیا آن ها یادشان رفت که آریاییان به ایران هجوم آوردند؟یا چشمانشان نخواند که آریان ها در مکان قبلی خود جز چادر نشینی مسلکی نداشند؟یا نکند یادشان رفت که اشکفت های گاوی،دوران پارینه سنگی،سلن فلسفه گو و شاعر یونانی و علاقه مندان به ادبِ ایرانی و عرب را از صحنه تاریخ پاک کنند تا چنین جملاتی بر زبان بیاورند؟

بهتر است این نصیحت را از بنیان اندیش در گوش های نجس خود فرو کنید که تاریخ و تمدن فرهنگ ممتاز خاورمیانه هیچ گاه و هیچ زمان و به هیچ صورت با فرهنگ شکار کردن و مانند یک حیوان زندگی کردن آریا مخلوط نمی شود و نخواهد شد ..

آیا نمی دانند که خدا می بینید(قرآن کریم)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۳۷
محمد حسین قدمی

حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را           که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر

حسِ کنجکاوی آدمی را بر آن می دارد که بر هر نیک و شر بیندیشد و نعمت خدادای فکر و تعقل را تنها بر سلسله اراجیف باستانی که با پشتوانه ی تلاش و کوشش های بی دریغ یهود و اروپاییان خبیث به طورِ تخصصی تعریف شده بنا ننهد.

تاریخ یهودی به ما آموخت که سرزمین ایران،جزو بزرگی از تمدن ممتاز خاور میانه و خاور دور

در درازنای تاریخ خویش ،رنگِ آلات باستانی را بر بدنه ندیده و با هجوم یک گروه  آریاییِ چادر نشین آن تمدن ماورائی که مبناء تمامی کلمات قرآن را در هم می ریزد و تبعیض های قرون وسطی را در دل و خرد آدمی تزریق می کند به وجود آمده است .

حقیقتا آن چه معلوم و گواه است این است :به طورِ هویدا آرییان فارغ از بهره گیری های علمی مردم نتوانستند کوچک ترین تمدنی برای خود دست و پا کنند.

حال سازمان های یهود پرور بایست به تصاویر زیر پاسخ دهند!آیا آنان در ذهن نا بخرد و فریبنده ی خویش نیافتند که قبل از دریغ کردن این مدخل باید خود را می سوزاندند؟

تصویر فوق ،فقط قطره ای است از دریایِ بی کران علم و فنون خلقِ سزاوار خاور میانه و دور !تصویری که تنها دوران پارینه سنگی را به پایه ی عقل و زمان در می آورد.

دوران پارینه ی سنگی

نقشه ی شهر سوخته

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۰
محمد حسین قدمی


((مَن آجَرَ نَفسُه فقد حَظَرَ علی نفسِهِ الرِزق))

کسی که خود را اجیر دیگری کند،مانع روزی خود شده است

امام صادق (ع) ،کافی

اکنون که دست به قلمِ این مطلب می شوم،زمانی است که دیگر بار جاعلان و یهود زادگان تمام همُ و غمشان شاهنشاه کوروش شده و با تسلط بر اذهان عامه سعی بر نشاندن افکار های بی اثر و خاصیتشان دارند!

یکی از بی سوادانی که  با هزینه ای هنگفت توانست کتابی با مضمون مضحکِ ((عشق و سلطنت))در سال های متوالی به چاپ رساند ،موسی نثری همدانی (یهودی) است.

می توان به صریح ترین شکل اعلام کرد که اثر شاهکارِ ایشان!!!، دستمایه ای برای عروسک های خیمه شب بازیِ یهود شده  و کمپین های خنده ی مستانه ی یهود را برای دفعات متوالی دیگر محیا کرده است.

اکنون که بعد از گذشت یازده سال و انتشار مستندات،ادله ها،کتب  و فیلم هایِ بسیار از جامعه بنیان اندیشی ،می توان مشکل مبناء این امپراطوری از خون و بر خون بر آمده را دور از بر هم گذاشتن سنگ هایِ خیانتِ پارسه و خوش گذرانی شاهان مهاجمِ آریایی دانست بل باید نگاهی روشن گر به ماورای تاریخ و هجوم بی رحمانه ی آریان ها از فلاتِ سرد سیر برای به دست آوردن جا و مکان و بهره بردن از دانش و هنر مردم ممتاز خاور میانه انداخت،بنا بر این فقط و فقط زمینه ساز این جور باسمه های بی ارزش را رخداد های تعصبی در گذر زمان و اغتشاش حس دروغین آریا پرستی خواند و این در حالی است که دیگر ملل در حال ساخت آیندگان هستند و ایرانیان آریایی!!!!!!!!!!! در حال پردازش گذشتگان!

سرتاسرِ این کتاب ،جعل و دروغ  و بی اهمیت شمردن پوریم برای نان در آوردن است و بیش جنبه سیاسی داشته لیک تقاضا می شود خودتان این رمانِ طنز و قهقهه آور جنابِ استاد ! را بخوانید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۳۹
محمد حسین قدمی

گاه ناگاه با خیره شدن بر تلوزیون و نام های اساسی و مبنائی این اندیشه در ذهن آدمی خط و نشان می کشد که نویسنده وبلاگ مجرم است!

تصمیم بر آن شد که بنا بر جرم و جنایت خود از مدیر محترم صدا و سیما کمال معذرت خواهی را به این شرح به قلم در آورم:

جناب وزیر!

نام سریال مجذوب کننده ی شما که نشان می دهد خرمشهری ها جز عینک ریبون و رکابی چیزی نداشتند و تفنگداران نیروی دریایی در دفاع خرمشهر هیچ نبودند بسیار جذاب است و خود حاکی از جرم و جنایات کثیر ماست!

نام شخصیت اصلی کیمیا است !نام پدرش فرخ و فامیلی خانوادگی پارسا!مهری و کیوان نیز جای خود دارد!صاحب وب نوشت مجرم است که او را محمد حسین نامیدند!یقینا در جمهوری اسلامی همیشه بهترین و برترین نام ها ملاک تلوزیون است!

الحمد الله یک داداش رضای شهید هم داشتیم !گذر کنیم از آن که این شهید والا مقام در آخرین لحظات نیز قصد خود بزرگی و نشان دادن قهرمانی برای دیگران داشت و  از این مدخل که  وی ارزش های دنیوی شهید و مقام والای شهدا را زیر سوال برد نیز  پیش بیفتیم!نمی دانیم چرا نام به قول خودمان بچه حزب اللهی داستان نیز پیمان است!

کافی است کمی به آن ور تر نیز حرکت کنیم!سریال در حاشیه!در آخر نفهمیدیم که زهتاب چگونه نوشته می شود و این طرز نوشتن نا درست است یا نه !لیکن نام های بهروز و هومن و سیروس نیز یقینا جز موارد اسلامی است که مورد عنایت خاص شما قرار گرفته و همواره در سریال ها تکرار می شود؟

البته حق با شماست!سیروس برگردان کوروش است  و بی شک پادشاه پارس و ماد و شاه شاهان!!!!!!!!!!!در نزد شما و یهودیان مرتبه خاصی دارد.

دو شبکه از مقدار شبکه مورد نظر تفریق کنیم به شبکه یک می رسیم و پشت بام تهران!شخصیت اصلی و پدرش و برخی شخصیت ها نیز مجرم هستند !و هر کدام دارای اشتباه !نام فلانی!!!!ولی است و نام دختر قند عسلش هاله!!!!همسر وی نیز جای خود دارد!انوشه!!!

جناب وزیر !کمال عذر خواهی را دارم که بیش از این نتوانستم از شما عذر خواهی کنم!


در همین وب نوشت که دیگر تحت لفظ حرف زدن را کنار گذاشته ام با صراحت اعلام میکنم:

((اشتباه من در نظر شما یقینا نام محمد حسین است!مرا ببخشید !!))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۷
محمد حسین قدمی

ضمن تبریک و تهنیت در جهت فرار شاه خائن ،پهلوی دوم غاصب که لعنت خدا بر او و خداندانش باد ،تصمیم بر آن شد که به بخش و قطعه کوچکی از جنایات آن نوکر محترم بپردازیم و در پیوست محصول ارزشمند غیر قابل روتوش که بیانات رهبری را در مورد پهلوی ها جمع آوری شده ارائه دهیم.

(دانلود این مستند صوتی ارزشمند به کوشش:ستاد حفظ و نشر آثار رهبری http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/28678/index.html)



قانون کاپیتولاسیون:

مبحث اصلی این قانون ننگ بار:نداشتن صلاحیت دادگاه های ایرانی برای رسیدگی به جرائم مستشاران و ... آمریکایی

در واقع مفهوم این قانون شرم آور از اسم آن نیز آشکار و عیان است !کاپوتولاسیون از کاپیتولاشن به معنی ((شرط گذاشتن ))می باشد که گویی شاه خائن شرط را بنا بر ملت خود گذاشته و باز هم به خفت خود دامن زده بود.

امام خمینی رحمته الله علیه در پی این قانون که در سکوت به انجام گرفته بود تا ملت ایران از این فاجعه دور بمانند لب به سخن گشود و آن را سند بردگی ملت ایران دانست.

وی با جمله هایی همچون((زدن بیرق های سیاه بر بازار ها ))به جنگ کامل رژیم رفت که موجبات تبعید را برای رژیم غاصب فراهم کرد.

کشتار 16 آذر ماه:

دانشجویان انقلابی برای اعتراض بر علیه دولت غاصب در خصوص کودتا علیه دولت مصدق در شانزدهم آذر ماه در روز ورود نیکسون دست به تظاهرات زدند که واکنش شدید نظامیان خبیث شاهنشاهی را در پی داشت .

در فوق این ماجرا سه تن از دانشجویان به شکلی غریبانه به شهادت رسیدند و در نهایت دولت بی خاصیت و پوک شاهنشاهی که همواره با زور شمشیر و اسحله بر مردم حکومت می کرد دکتری افتخاری حقوق را به نیکوسن عطا کرد تا در صحنه تاریخ بار دیگر عطش قدرت و خیانت به وطن به نمایش در آید.


ادامه دارد....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۳
محمد حسین قدمی

در همان روز اول ساخت وبلاگ مطلبی برای انتشار مقاله ی سوم یعنی لعن انتشار دادم ،هم اکنون بعد از تصمیمات و با تثبیت مشغله های روزانه از تکمیل آن عاجزم!

لکن نمی توانم برخی مطالب این مقوله را بر بازدیدکنندگان پنهان کنم و راه نجات جعل زدگان و خرافه پرستان را به فراموشی بسپارم!

زرتشت:

در باب زرتشت و آیین او  قبلا توضیحاتی را نوشته و ثبت کرده ایم(رجوع شود به پاسخ،بدون تماس)و حال به ماهیت و اصل او دخول می کنیم.

در مبحث زندگی وی نقل های زیادی است و ابهامات و ادله های زیاد بر هر نقل قول دلالت می کنند به راستی که انسان در این مدخل سرگردان می ماند ولی می توان اطلاعات نسبتا کاملی از این چنین مطالب استخراج کرد که عبارت است از:

نخست آریایی بودن این حکیم می تواند دلیل خوبی بر این که وی همزمان با آریاییان می زیسته باشد اما طی پژوهشات با کمال اطمینان می توان از عیش وی با هخامنشیان امتناع ورزید.

جلیل دوستخواه از محققین در این زمینه و پیرو این باب می نویسد:

((اوستا کهن ترین سرود ها و متن های ایرانی،جلیل دوستخواه،ص 14:روایت سنتی زرتشتیان،زمان زندگی زرتشت را در حدود سیصد سال پیش از اسکندر،یعنی از حدود نیمه دوم سده هفتم تا اوایل سده ششم پیش از میلاد می داند.))

این سروده ی سنتی برخی زرتشتیان فقط حاکی از آن است که خواسته اند بند نافی از زرتشت به هخامنشیان متصل کنند تا آن ها را زرتشتی بنامند. این چنین مطالب در تا ریخ جعلی ایران بسیار بسیار فراوان است و قصد ورود به آن را نداریم.

به شکر و ثنای خدا می توان با تکیه بر تفاوت زبان اوستایی و هخامنشی نظریه ای  بر همزمان نبودن وی با این قوم به وجود آوریم.

حال بعد از این توضح بسیار مختصر وقت آن رسید،مطالبی را که از اوستا دریافته ام بیان کنم و قضاوت را به خود هموطنان زرتشتی و باستان گرایان محول کنم.!

اوستا و خرافات آن

در همان گام اول که اوستا را می گشاییم تفکر است که نظریه ای را در مغز به وجود می آورد:

((اوستا،یسنه هات:ای مزدا ،ای سپند مینو اینک در آغاز با دستهای بر آورده ،ترا نماز می گذارم و خواستار بهروزی و رامشم . بشود که با کردار های اشه و با همه خرد و منش نیک گوشورون را خشنود کنم.))

علت تناقض همین متن اولیه با کتب مقدس دیگر چیست؟همین بس است که نظریه ی حکیم بودن زرتشت و نداشتن حکم رسالت بر همگان آشکار و تایید شود.

کم کم پیش می رویم و مبحث داغ و جذاب می شود .در یسنه هات 29 سوال هایی بین اشه و مزدا مطرح می شود در باب آبادانی .!و اشه به مزدا این پاسخ را می دهد  و در همین اوایل کتاب تحریفی اوستا نداشتن قدرت مطلق اهورا مزدا را در می یابیم.

((اوستا،یسنه هات 29:آنگاه آفریدگار جهان از اشه پرسید :کدامین کس را سزاوار ردی جهان می شناسی تا بتوانیم یاوری خویش تخشایی آبادانی جهان را بدو ببخشیم؟چه کسی را به سالاری جهان خواستاری که هواخواهان دروج و خشم را در هم بشکند و از کار باز دارد.

اشه بدو پاسخ داد:جنین سرداری به جهان و مردمان بیداد نمی ورزد . او مهربان و بی آزار است . از آنان کسی را نمی شناسم که بتواند نیکوکاران را در برابر تبهکاران نگاهبانی کند.او باید در میان مردمان،نیرومند تر از همه باشد تا هرگاه مرا فراخاند ،به یاریش بشتابم....))

حال کدام بشر وجود دارد که قبول کند خدا از کسی برای آگاهی پرسش می کند . این جاست که می فهمیم قرآن چرا لزوما به اراده خدا بر دل ها اصرار دارد.

اکنون کمی جلوتر می رویم و تناقض اولیه اوستا با بند هشن کاملا بیان می شود:

((اوستا،یسنه هات 30:ای هوشمندان!بشنوید با گوشها بهترین سخنان را و ببینید با منش روشن و هر یک از شما چه مرد چه زن پیش از آن که............))

حال علت چیست که در اوستا میان مرد و زن تفاوتی نیست !اما در بند هشن به صراحت گفته می شود که مونث از موجودی اهریمنی آفریده شده!

کاملا معلوم می شود که اصل این آیین خرافی تفاوت میان نساء و مردان است ولی همان جور که گفته شد در زمان تسلط اعراب و اسلام آوردن بسیاری از ایرانیان قطعا موبدان بالاجبار دست به تحریف اوستا برده اند و این مسئله نیز  ، یکی از این ویرایشات بسیار عظیم و آشکار است.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۲۰:۳۱
محمد حسین قدمی
از زمانی که در تاریخ و تضاد آن به مطالعه و تحقیق پرداختم ،از همان روز نخست یکی از مباحثی که ساعتی نبود تا در آن شک نکنم تسلط هخامنشیان بر فلات و مناطق ایران بود.
ویکی پدیا ،داشنامه آبکی و سطح پایین که پیش مشاهده کردیم همواره بی خردان در آن دست به قلم می برند در باب این موضوع چنین روایت می کند:
((هخامنشیان گروهی از آریایی‌ها بودند که به فرماندگی کوورش بزرگ (انشان) حکومتی را در فلات ایران بنا کردند.))
اولا تمامی خاور شناسان و تاریخ پژوهان معتقدند که نسل کشی توسط هخامنشیان به وجود نگرفته !همان طور که در مقاله پاسخ ،بدون تماس اشاره کردیم پیرنیا در این باره نوشته است که:
((رفتار آریان ها با این مردمان بومی مانند رفتار غالب بر مغلوب بوده ،به خصوص که آریان ها آنها را از خود پست تر می دانسته اند ،بنابر این در ابتدا هیچ نوع حقی برای انها قائل نبودند بلکه با اینها دائما جنگ می کردند و هر جا آنها را می یافتند می کشتند.))
هر چند در چند سطر بعد وی نقل می کند که بعدا وقتی خطر مردمان بومی رفع شد به آنها آزار و اذیتی نرساندند!
محققا معلوم است که مردمان بومی در دل خود کینه ای از آریان ها گرفته و سعی به انتقام داشتند ،همانطور که چندین سال است ثابت شده آریا به معنای مهاجم و غارتگر است.
و دیگری اصرار داشتن شاهان هخامنش بر نشاندن تسلط خود علیه مردم چنانچه در مصر نیز اینگونه است چنانچه می خوانیم:
((روی پایه مجسمه نمادهایی از ملل تحت تسلط داریوش حکاکی و نام آن‌ها نیز با هیروگلیف درج شده است. در بخش مرکزی این قسمت نماد «هاپی» خدای رودخانه نیل تصویر شده است.))
آیا یک حکمران عظیم!نیازی به نشاندن عقاید و القاء شاه بودن دارد؟
چرا در کتیبه های جعلی که با استناد بر عکس های قدیمی !واضح است آن ها بسیار نو ساخته اند بیش از هر چیز اصرار بر این است که شاه نویسنده !خود را صاحب ممالک بداند!
این چنین است که نتیجه می گیریم:یهود و غرب که نتوانستند تاریخی برای خود پیدا کنند،از آریان ها که با اجدادشان همزیست بوده اند استفاده کرده و بازویی برای شکوه و تسلط ساخته اند.

پی یر بریان در این باره می نویسد:
((امپراتوری هخامنشی،پی یر بریان،ص 27:پارسیان سرزمینی را که به لحاظ سیاسی متروک باشد نه فتح کردند و نه ساکن آن شدند))
لذا بنابر این توصف قطعا شاهان هخامنش به اجبار و خون ریزی وارد سرزمین های پر رونق و تمدن گرا شده اند و به کشتار پرداختند !همان طور که در کتیبه ی داریوش خود از ملت هایی که از او بر گشتند صحبت می کند!
پس همین مقدار مدارک کافیست که تسلط هخامنشیان و استقبال های جادویی مردم از این سلسله را دور بریزیم و شمشیر را عامل فرمانروایی هخامنش بدانیم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۲
محمد حسین قدمی